دیو بگریزد از آن قوم که قرآن خوانند!
دانستن معانی و تفسیر آیات و اندیشه برای اجرای دستورات و گسترش فرهنگ قرآنی چیزی از ارزش قرائت قرآن کم نمی کنند؛ چرا که خواندن آیات قرآن، آن هم با نگاه به خطوط قرآن، خود ارزشی مستقل است.
با این که می دانیم کتاب خدا، قرآن، جایگاه ویژه ای دارد اما گاهی از آن غافل می شویم. آنچنان به فکر عمل کردن به آن می افتیم که گمان می کنیم ناخوانده می توانیم عامل به آن باشیم.
هین بخوان قرآن ببین سحر حلال
قرآن که مِهین کلام خوانند آن را گه گاه نه بر دوام خوانند آن را
بر گرد پیاله آیتی هست مقیم کاندر همه جا مدام خوانند آن را
قرآن خواندن مانند دعا کردن برای ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است؛ همچنان که دعا را کافی نمی دانیم و به فکر زمینه سازی برای ظهوریم و اندیشه ها را رشد می دهیم و شرایط اجتماعی را فراهم می کنیم و به فکر آمادگی نظامی هستیم و دانش می اندوزیم، در عین حال وظیفه داریم که دعا کردن را نیز فراموش نکنیم؛ چرا که دعا کردن برای فرج از ما خواسته شده و توجه به سایر امور نباید ما را از دعا برای آن غافل کند. در مورد قرآن خواندن نیز چنین است:
فَاقْرَوُا ما تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآن [مزمّل/٢٠] ؛ هر چه از قرآن میسر مى شود بخوانید.
دانستن معانی و تفسیر آیات و اندیشه برای اجرای دستورات و گسترش فرهنگ قرآنی چیزی از ارزش قرائت قرآن کم نمی کنند؛
چرا که خواندن آیات قرآن، آن هم با نگاه به خطوط قرآن، خود ارزشی مستقل است و روا نیست مورد غفلت قرار گیرد؛ هم باید قرآن خواند هم به سایر جهات توجه کرد.
جهان چون زلف و خط و خال و ابروست که هر چیزی به جای خویش نیکوست
گاهی در میان دوراهی بین دعا و قرآن می مانیم؛ ترجیح می دهیم که دعا بخوانیم و گریه کنیم و از خدا بخواهیم نه این که گوشه ای بنشینیم و مصحف شریف را بگشاییم و قدری از قرآن بخوانیم. فکر می کنیم اگر قرآن بخوانیم حاجاتمان بی پاسخ می ماند. در حالی که خداوند خود فرموده که اگر خواندن قرآن، کسی را از دعا کردن باز دارد به او بهترین اجر شاکرین را عطا خواهد کرد. [بحارالانوار،ج٨٩،ص٢٠٠]
نباید پنداشت که قرائت و تلاوت آیات قرآن برای یک سطح خاصی است و وقتی ما پا را از آن سطح فراتر گذاشتیم دیگر نیازی به خواندن نداریم. نخیر. حتی بزرگانی مانند امام خمینی رحمة الله علیه تا پایان عمرشان ملازم قرآن بودند و آن را از روی مصحف شریف قرائت می کردند. این، سنتی الاهی است.
دیو بگریزد از آن قوم که قرآن خوانند
ارتباط با قرآن هر چه محکم تر، بهتر. امام صادق علیه السلام فرمود: إِنَّهُ لَیُعْجِبُنِی أَنْ یَكُونَ فِی الْبَیْتِ مُصْحَفٌ یَطْرُدُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ الشَّیَاطِین: این که در خانه ای قرآنی باشد که خداوند به حرمت آن، شیاطین را دور کند، برای من پسندیده است. [وسائل الشیعه، ج ٦، ص ٢٠٦]
هر چه مسیری را انتخاب کنیم که ارتباط بیشتری با قرآن (حتی ظاهرش) داشته باشیم، آن مسیر بهتر است. تا جایی که اگر قرآن را در حافظه هم داشته باشیم بهتر آن است که دیدگان را نیز از آن محروم نکنیم؛ قرآن را در برابر چشمان قرار دهیم و با نگاه به کلماتش آن را بخوانیم.
وقتی اسحاق بن عمار از امام صادق علیه السلام چنین پرسید که قرآن را از حفظ بخواند یا با نگاه بر مصحف شریف؟ امام گزینه دوم را برگزید و نگاه بر قرآن را عبادتی مضاعف شمرد. [بحارالانوار، ج ٨٩، ص ١٩٦]
مباد که قرآن شریف در منزل داشته باشیم و مدت های درازی از گشودنش گذشته باشد. مباد که قرآن مهجور (دورافتاده) شود و روزی از دست ما به درگاه الاهی شکوه برد. چرا که یکی از سه شاکی نزد خداوند، همین قرآنی است که به آن مراجعه نمی شود و غبار غم بر روی آن نشسته است. [روایت امام صادق علیه السلام از وسائل الشیعه، ج٦، ص ٢٠٦]
قرائت قرآن، مقدمه است برای رفع این مهجوریت. خانه ای که در آن صدای قرآن به گوش می رسد مانند ستاره ای برای اهل آسمان می درخشد. قرآن را باید خواند. و البته وقتی دیگری هم قرآن می خواند باید به آن گوش سپرد:
إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا [اعراف/٢٠٤]؛ چون قرآن خوانده شود، گوش بدان فرا دارید و خاموش مانید.
خواندن و گوش سپردن به قرآن نیز مقدمه است برای اندیشیدن در آن و فهمیدنش. نکند که بر دل ما قفل زده باشند و از تدبر در آن باز مانیم که در این صورت، سخت مورد سرزنش خود قرآن قرار گرفته ایم: أَفَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى قُلُوبٍ أَقْفالُها [محمّد (ص)/٢٤]؛ آیا به آیات قرآن نمی اندیشند؟ یا [مگر] بر دل هایشان قفل هایی نهاده شده است؟
و در نهایت، فهمیدن قرآن نیز مقدمه ای است برای عمل به آن. چراکه قرآن کتاب انسان ساز است، کتاب زندگی است، کتاب سعادت بشر است.
اندر رمضان خاک تو زر می گردد
شکی نیست که خواندن قرآن دارای ارزش و جایگاه ویژه ای است؛ اما گاهی این ارزش دو چندان می شود. این ویژگی گاهی از مکانی است که خواندن قرآن در آن اتفاق می افتد مانند ارزش ویژه قرائت قرآن در سرزمین وحی؛ مکه. گاهی نیز این ارزش از زمان قرائت است.
ماه رمضان که به بهار قرآن شهرت یافته از این زمان های ویژه است. ماه رمضان قداستش را از قرآن گرفته: شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ [بقره/١٨٥]؛ ماه رمضان [همان ماه ] است که در آن، قرآن فرو فرستاده شده است.
با این موقعیت ویژه است که رسول خدا صلی الله علیه و اله ارزش تلاوت یک آیه در این ماه را با ختم کامل قرآن در سایر ماه ها برابر دانسته است؛ مَنْ تَلَا فِیهِ آیَةً مِنَ الْقُرْآنِ كَانَ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ خَتَمَ الْقُرْآنَ فِی غَیْرِهِ مِنَ الشُّهُور. [اقبال الاعمال، ج١، ص ٢٧]
خلاصه سخن
ماه رمضان، ماه قرآن است. ماهی است که حسنات در آن، چند برابر می شوند. شب قدر، شب نزول قرآن است. شبی است که ارزشی بیش از چند ده سال دارد. با این زمینه ای که خداوند برای مومنین فراهم نموده و این آثار و برکاتی که برای اهل قرآن شمرده شده، اگر کسی خود را از این کتاب مقدس محروم کند: آن را نخواند، به آن گوش نسپارد، در آن اندیشه نکند و نفهمد، و از عمل کردن به آن غافل شود، نباید بر کسی جز خودش خرده بگیرد. گر گدا کاهل بود، تقصیر صاحبخانه چیست؟
منابع:
١.ابن طاووس؛ إقبال الأعمال، ج١، ص٢٧
٢.شیخ حر عاملی؛ وسائل الشیعه، ج ٦، ص ٢٠٦
٣.علامه مجلسی؛ بحارالأنور، ج٨٩، ص ١٩٦ و ٢٠٠
٤. شیخ محمود شبستری؛ گلشن راز